سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سودمندترینِ گنج ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]
عشق
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
مطالب

عباس :: چهارشنبه 88/12/5 ساعت 6:18 عصر

1-برای خواندن مطالب عاشقانه

به نام خدایی که هستی را با مرگ...دوستی را یکرنگ...زندگی را با رنگ....عشق را رنگارنگ....رنگین کمان را هفت رنگ....شاپرک را صد رنگ.....و مرا دلتنگ تو افرید.

2-گریه هایم بی صداست  عشق من بی انتهاست  /رد پای اشکهایم را بگیر  تا بدانی خانه عاشق کجاست.

3-یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق زهر بی سر و پایی نکنیم.

4-برای زنده بودنم  دلیل اخرینم باش.

5-هر لحظه یادم میکنی یک عمر به یادتم....همواره در فکر منی  من روز و شب به فکر توام.

5-تا کی بازیچه بودن تو دست سرنوشت/تا کجای غصه باید زدلتنگی نوشت....یا فقط با گریه های بی قرار ارارم شد /تا به کی با ضربه های درد باید رام شد....خسته از این زندگی با غصه های بی شمار/بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار.

6-به اسمون سپردم چشم از تو بر نداره  مراقب تو باشه  سرت بلا نیاره تا تو نخای نتابه  دلت گرفت بباره  همیشه با تو باشه تو را تنها نذاره.

7-نذار ضربه های ساعت منو از تو پس بگیره / نذار عشقمون بمیره نبض لحظه رو نگه دار...نگو بر میگردی دل که باورش نمیشه/عقربکهای زمونه خستگی سرش نمیشه.

8-در بند نگاه نگاه او گرفتار نبود/ ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود....آن قدر نیامدی که پیر شدم /گفتند غروب جمعه خواهی آمد.

9-زیباترین معنی دنیا لبخند یه دوسته که بی صدا میگم به یادتم.

10-دوست بهترین واژه در جهان است اما کسانی که معنی ان را نمی فهمند این واژه را بد نام کرده اند دوست دشمن تنهایی یک تنها است .

11-وقتی میشی نیاز من اگه نباشی پیش من اشکای چشامو ببین که میریزه به پای تو / بازم که بیقرارمو دلواپس نگاه تو  تمام هستی منی بمون همیشه پیش من / اگه شدم عاشق تو نزار که بی تاب بمونم  لالایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم/ دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی  فقط یه چیز ازت میخام همیشه عاشق بمونی/ دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون.

12-زغم کی هلاکم....که زمن خبر ندارد  عجب از محبت من....که در او اثر ندارد.

13-عاشقی که تنها باشه توی دنیا نمیمونه....دل عاشق رو شکستن شده کار این زمونه.

14-در عشق قطره ای جنون است  و در جنون دریایی از عشق.

15-چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن....به چشم دیگران چو کوه بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن.چ

16-گلهای افتاب گردون در روز های ابری بلا تکلیفند  مثل من در روز های بی تو بودن.

17-چه زیباست نوشتن وقتی میدانی او می خواند   چه زیباست سرودن وقتی میدانی او می شنود   و چه زیباست دیوانگی به خاطر او وقتی می دانی او میبیند.

18-عشق اگر عشق تو و عاشق اگر من باشم انچه هرگز نرسد روز جدایی خواهد بود.

19-یکی بر ارزوی دیدن توست یکی در حسرت بوسیدن توست  ولی من ساده و بی ادعایم  تمامی هستی ام خندیدن توست.

20-زمان

طولانی میشود برای کسانی که غصه دارند  

کوتاه میشود برای کسانی که شاد هستند 

دیر میگذرد برای کسانی که منتظر هستند 

زود میگذرد برای کسانی که عجله دارند 

 اما... اما ابری میشود برای کسانی که عاشق هستند.

21-دوستی یک اتفاق است و جدایی یک قانون.

22-دوست ندارم که بدونی دوستت دارم  

دوست دارم که بدانی دوستت دارم.

23-زندگی اگر هزار بار دیگر بود  

 بار دیگر تو  بار دیگر تو  بار دیگر تو.

24-کاش هرگز نمیدیدمت تا امروز غم ندیدنت را بخورم    

 کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد تا امروز چشمان من به ان لحظه بهانه بگیرند و اشک بریزند کاش حرفهای دلم را به تو نگفته بودم تا امروز

اخر اون که می دونست چقدر دوستش دارم به خود نگویم.

25-دل غربت زده را شاد کند/کیست که غربت رفته را یاد کند   

 26- د ی د ا ر  مینویسم تو اگر با من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها رو بردار.

27-کوتاه ترین فاصله برای دوست داشتن فقط یه لبخنده ولی تو نیشتو ببند چون من بدون لبخند هم دوست دارم.

28-اگه من شاعرم شعرم تو هستی اگه من عاشقم عشقم تو هستی 

اگه من یه کتاب کهنه هستم بدان زیباترین برگش تو هستی.

29-باغ خوبه نه بی گل  

 چشم خوبه نه بی نور  

 دوست خوبه نه بی وفا  

 زندگی خوبه نه بی صفا

 عشق خوبه نه بی معشوق 

 من خوبم نه بی تو 

? سیل عشق ?

  سنگ عشق


زمین عاشق شد و آتشفشان کرد و هزار هزار سنگ آتشین به هوا رفت.

 خدا یکی از آن هزار هزار سنگ آتشین را به من داد تا در سینه‌ام بگذارم و قلبم باشد.


حالا هروقت که روحم یخ می کند، سنگ آتشینم سرد می شود و تنها سنگش باقی می ماند و هروقت که عاشقم، سنگ آتشینم گُر می گیرد و تنها آتش‌اش می‌ماند.


مرا ببخش که روزی سنگم و روزی آتش.
مرا ببخش که در سینه‌ام سنگی آتشین است

سیل عشق


عاشق شد و عشق قطره قطره پشت دلش جمع شد؛ و یک روز رسید که قلبش تَرَک برداشت و عشق از شکافِ دلش بیرون ریخت.

سیلی از عشق راه افتاد و جهان را عشق بُرد.


فردای آن روز خدا دوباره جهانی تازه خلق کرد


مردم اما نمی دانند جهان چرا این همه تازه است. زیرا نمی‌دانند که هر روز کسی عاشق می‌شود و هر روز سیلی از عشق راه می‌افتد و هر روز جهان را عشق می‌بَرَد و خدا هر روز جهانی تازه خلق

رنگ عشق


در و دیوار دنیا رنگی است.

 رنگ عشق.

 خدا جهان را رنگ کرده است.

 رنگ عشق؛ و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد.

از هر طرف که بگذری، لباست به گوشه‌ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد.

اما کاش چندان هم محتاط نباشی؛ شاد باش و بی پروا بگذر، که خدا کسی را دوستتر دارد که لباس‌اش رنگی‌تر است!

41-یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.
 برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

 

  

نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مطالب
عشق

About Us!
عشق
عباس
Link to Us!

عشق

Hit
مجوع بازدیدها: 2008 بازدید

امروز: 0 بازدید

دیروز: 0 بازدید

Notes subjects


عشق .

links
عاشقانه

Submit mail